پایگاه خبری 3 ثانیه، اخبار بسکتبال - اخبار: از رقابت کنار مدال آور تکواندوی المپیک تا زمین بسکتبال




فرشته سیفی ناجی
بخش:
تریبون
تاریخ انتشار:
1403/10/26 14:08
از رقابت کنار مدال آور تکواندوی المپیک تا زمین بسکتبال


از رقابت کنار مدال آور تکواندوی المپیک تا زمین بسکتبال

فرناز خدامرادی بازیکن تیم بسکتبال زنان نفت آبادان در مصاحبه با ۳ ثانیه توضیح داد که چطور از تکواندو دست کشیده و به بسکتبال روی آورده است.

به گزارش ۳ ثانیه؛ عملکرد فرناز خدامرادی شوتینگ گارد تیم بسکتبال نفت آبادان در لیگ برتر امسال مورد توجه بوده و نام او در میان برترین‌های چند شاخص آماری هم دیده می‌شود. خدامرادی در مصاحبه با شهریار افشارها بیشتر درباره خود گفت، از اینکه همزمان با مبینا نعمت زاده قهرمان کشوری تکواندو شده بود؛ اما حتی بعد از مدال طلای المپیک مبینا هم از انتخاب بسکتبال پشیمان نیست. خدامرادی همچنین از قراردادش در لیگ زنان، عادت‌های تمرینی و تجربهٔ بازی دور از خانواده گفت. اینجا بخوانید:
 
خیلی‌ها ممکن است بسکتبال زنان را دنبال نکنند یا اسم شما را نشنیده باشند، یک معرفی کامل از خودت انجام می‌دهی؟
من متولد ۱۰ فروردین ۱۳۸۴ در تهران هستم و قدم ۱۸۰ سانتیمتر است. بسکتبال را کمی دیر شروع کردم. قبلش قهرمان کشور تکواندو بودم و این رشته را حرفه‌ای دنبال می‌کردم. یک استعدادیابی برای بسکتبال در مدرسه انجام شد. آن زمان خوشم آمد و در کنار تکواندو به کلاس بسکتبال رفتم. علاقه‌ام که بیشتر شد، دیگر تکواندو را ول کردم. خانواده‌ام خیلی با این موضوع مشکل داشتند.
 
آن استعدادیابی در چه سنی اتفاق افتاد؟
۱۲ ساله بودم. خانم حسینی معلم ورزش ما آدم‌های قدبلند را به کلاس‌های ورزشی می‌برد.
 
قدت آن موقع از همه در مدرسه بلندتر بود؟
بله قدم بلند بود. به همین دلیل هم بسکتبال را ادامه دادم و در کلاس بسکتبال خانم حیدرزاده ثبت نام کردم. اسم تیم آن زمان اتحاد بود و بعد از آن با تیم شکلی تلفیق شد. از همان ۱۴ سالگی من، باشگاه شکلی تیم سوپرلیگی داد و در سوپرلیگ برای تیم خانم اسلام زاده بازی کردم.
 
از خانواده هم می‌گویی؟ پدر و مادرت قدبلندند؟
یک برادر دارم که ۱۰ سال از من بزرگتر و جودوکار است. پدر و مادرم هم قدبلندند.
 
پس این ژن در خانوادهٔ شما بوده. درسخوان هم بودی؟
بله خیلی.
 
یعنی معدل نهایی چند شد؟
معدلم ۱۹٫۸۱ شد.
 

 
آن موقع تیم ملی هم بودی؟
بله، سال کنکورم بود. الان هم مهندسی کامپیوتر در دانشگاه علم و فرهنگ می‌خوانم. یک ترم مرخصی گرفتم، ولی باید سعی کنم که ترم بعد بروم.
 
همه چیز برایت خیلی زود اتفاق افتاد. ۱۱-۱۲ سالگی بسکتبال را شروع کردی و ظرف دو سال در سوپرلیگ بازی کردی. کی برایت ماجرا انقدر جدی شد؟
همان ۱۳ سالگی تیم خانم اسلام زاده را می‌دیدم که بازیکنان همسن من داشتند و خیلی خوب بازی می‌کردند. آن زمان تشویق شدم که من هم می‌خواهم در رده‌های بالاتر بازی کنم. به همین دلیل شروع به تمرین کردم که من هم در تیم باشم. خانم اسلام زاده وقتی دیدند که خوبی بازی می‌کنم، در تیم انتخابم کردند.
 
چطور شد که از خانم اسلام زاده جدا شدی و به تیم مهرسان رفتی؟
چون در تیم ملی بزرگسالان انتخاب شده بودم، خیلی‌ها بازی من را دیدند و پیشنهادات خوبی داشتم. خودم خیلی دوست داشتم که برای خانم زمانپور بازی کنم و به من هم پیشنهاد دادند.
 
خانم زمانپور را از کجا می‌شناختی که دوست داشتی برایش بازی کنی؟
از همان زمانی که مربی ملی بودند. شنیده بودم که مربی خیلی خوبی هستند.
 

 
از تیم امسال نفت بگو. از جو تیم و اینکه بازی‌ها چه تغییری نسبت به پارسال پیدا کرده است؟
پارسال دو گروه در لیگ داشتیم و گروه ما خیلی سخت بود. بازی‌های اول ما چهار بازی پر فشار بود. ما، تیم سحر، گروه بهمن و یک تیم دیگر بودیم. پارسال اول فصل فشار بیشتر بود. امسال چون یک گروه شده‌ایم و فاصله بین بازی با تیم‌های قوی بیشتر شده، به نظرم فشار بازی‌ها تقسیم شده است.
 
تجربهٔ بازی خارج از تهران چطور است؟ مثلا تمرکزت روی تمرین و بازی بیشتر می‌شود؟
به نظرم فرق زیادی برایم ندارد، البته اینکه با هم تیمی‌ها یکجا باشی، شاید ارتباطت را بهتر کند و در زمین هم بهتر شود.
 
الان هم اتاقی داری؟
من با شمیم نوری هم اتاقی هستم. از قبل دوست بودیم و خودمان انتخاب کردیم که کنار هم باشیم.
 
در مورد قرارداد حرفه‌ای پارسال و امسال می‌گویی؟ ماجرا به لحاظ مالی چقدر تغییر کرد که به تیم مهرسان رفتی؟
پارسال قرارداد خوبی بستم. نسبت به اولین قراردادم خوب بود؛ ولی امسال به خاطر بازی‌های پارسال و همچنین حضور در مسابقات ملی سه نفره خیلی بیشتر شده است.
 
از پارسال که این عدد را گرفتی، تغییری در زندگی ورزشی تو ایجاد شد؟ اینکه من یک پولی به عنوان دختر ۱۷-۱۸ ساله می‌گیرم که شاید همسن و سال‌ها به لحاظ کاری نتوانند چنین مبلغی در بیاورند؟
خیلی به آدم انگیزه می‌دهد؛ ولی رقمش آنقدری هم نیست که خیلی تغییر ایجاد کند و به نظرم می‌تواند بیشتر باشد.
 
پس قرارداد حرفه‌ای بستن، تغییر آنچنانی در روال عادی زندگی ایجاد نکرد؟
قسط‌های قرارداد ما را با فاصله‌های زمانی زیاد می‌دهند. امسال نفت قسط‌های بزرگی مثلا ۵۰ درصد داد و قرار است ۲۰ درصد دیگر هم پرداخت کنند.
 

 
الان از خانواده دور شدی، ۱۹ سال هم بیشتر نداری. این دوری از خانواده چه حسی دارد؟
اولش فکر می‌کردم که خیلی سخت نباشد؛ ولی واقعا سخت است. مسابقات هم خیلی سختند و زمان استراحت آنچنانی نداریم که به دیدن خانواده برویم.
 
از چه کسی در انتخاب تیم‌ها و قرارداد بستن مشورت می‌گیری؟
بیشتر از خانواده، نظر خودم و همچنین خانم اسلام زاده که مربی‌ام بودند.
 
اولین تجربهٔ ملی کی بود؟
اولین تجربهٔ ملی من زیر ۱۶ سال بود. فکر می‌کنم چهار سال پیش بود. بعد از آن هم به تیم ملی بزرگسالان رفتم.
 
مربی آن تیم خانم ضرغامیان بود؟
بله به همراه آقای الله وردیان.

به بخش سه نفره برسیم. قبل از آن تجربهٔ مسابقات سه نفره داشتی؟
ما یک مسابقات زیر ۱۷ سال رفته بودیم. بسکتبال سه نفره را خیلی دوست دارم. جو باحالی دارد و وقتی به مسابقاتش رفتم، خیلی بیشتر علاقه پیدا کردم.
 
بازی‌های آسیایی بود؟ حضور در ایونتی مثل بازی‌های آسیایی چه حس و حالی داشت؟
مسابقات خیلی بزرگی بود و بازیکنان بزرگی در آنجا حضور داشتند. این حس بازی کردن مقابل این همه بازیکن خوب قابل توجه بود.
 
فکر می‌کنم قبل از آن در فضاهای ورزشی به این بزرگی قرار نگرفته بودی؟
نه واقعا تجربهٔ خاصی بود و خیلی برایم جالب بود.
 

 
اگر فرصت پیش بیاید باز هم به مسابقات سه نفره و مثلا لیگ سه نفره می‌روی؟
بله، اگر لیگ باشد و به سوپرلیگ پنج نفره نخورد، دوست دارم که در مسابقات سه نفره شرکت کنم.
 
به جز لوکا با کسی جداگانه سه نفره را تمرین کرده‌اید؟
بله آقای سیستانی.
 
با وجود اینکه سن و سالی نداری، تجربه‌های زیادی هم داشته‌ای. کجا آن لحظه‌ای بوده که خیلی تحت تاثیر قرار گرفتی؟ اینکه بگویی من کجا آمده‌ام و چقدر سریع اتفاق افتاد؟
اولین اردوی بزرگسالانم خیلی تجربهٔ بزرگی بود و استرس داشت، مثلا من در کودکی بازی خانم اسماعیل زاده و تینا رانگاه می‌کردم و اینکه با آنها در یک جا تمرین کنم و در اردو باشم خودش یک تجربهٔ خاص بود. این حس را هم در فینال دسته ب آسیا (بزرگسالان) داشتم.
 
تاثیرش روی تو مثبت بود یا منفی؟
بعد از فینال ما خیلی ناراحت بودیم. چون آن همه تلاش کرده بودیم و در آخر با یک امتیاز نتوانستیم قهرمان شویم. این برای من تجربهٔ خوبی بود و فشارش کمی هم سنگین بود که در فینال بازی می‌کردم. در فینال بهترین بازیکن ایران من بودم.
 
بعد از بازی البته یک عده گفتند که بازیکنان جوان بد بودند.
نمی‌دانم واقعا چه بگویم (با خنده). من آن عده را دوست دارم و اسطورهٔ بسکتبالند.
 
از آمار لیگ بانوان خبر داری؟ بهترین امتیازآور لیگ کدام بازیکن است؟
فکر می‌کنم من بهترین امتیازآور نیم فصل بودم.
 
شما نفر دوم بودی.
بله اولی هندرسون بود.
 
فکر می‌کنی در کدام شاخصه‌های آماری جزو سه نفر اول هستی؟
فکر می‌کنم درصد فیلدگل بود و در امتیاز هم دوم بودم.
 

 
در درصد پرتاب سه امتیازی نفر اول هستی، در اقدام موفق نفر دومی و در تمام شاخصه‌های آماری تقریبا بین ۱۰ بازیکن اول هستی. نقطه قوت بازی خودت را چه می‌دانی؟
فکر می‌کنم نفوذهایم باشد و اعتماد به نفسم در این است. هر وقت که بخواهم می‌توانم نفوذ کنم.
 
و بزرگترین نقطه ضعف فعلی؟
به نظرم خیلی بهتر می‌توانم روی اسیست کار کنم.
 
الان ۱۹ ساله هستی و یکی از بازیکنان شاخص بسکتبال ما. به نظرت چیزی که تو را از بقیه متفاوت کرده، چه بوده است؟
سوال سختی است. به نظرم تمرین کردن. من حتی در فصل استراحت خیلی تمرین می‌کنم. روی مهارت فردی خیلی تمرین کرده‌ام. بین دو فصل روزی دو یا سه سانس در سالنی بودم و تمرین می‌کردم.
 
برنامهٔ یک روزی تمرینی فصل استراحت برایت چطور پیش می‌رفت؟
صبح به آزادی می‌رفتم تا ساعت ۸:۳۰- ۹ صبح چون سالن خوب بود، آنجا حدود ۴۰۰-۵۰۰ شوت می‌زدم. ساعت ۲ به سالن خانم اسلام زاده می‌رفتم و بیشتر مهارت‌های فردی کار می‌کردم. بعد از آن هم برای بدنسازی می‌رفتم.
 
سختترین حریفی که در لیگ مقابلش بازی کردی، چه بازیکنی بود؟
امسال به نظرم نگین رسولی پور بود.
 
بهترین همتیمی چند سال اخیرت کدام بازیکن بود؟
شیدا شجاعی.
 
کدام بازیکنان و تیم‌های زنان و مردان را دوست داشتی؟
در لیگ پسران تیم خاصی را دنبال نمی‌کردم، فقط آن زمانی که پری پتی گرگان بود بازی او را دوست داشتم. من در دوران پایه اسم سعیده علی و تینا عیسائیان را خیلی شنیده بودم و دوست داشتم بازی‌های آنها را ببینم.
 
الگوی ورزشی داری؟
بله، کوبی برایانت.
 
از کی دنبالش می‌کنی؟
از وقتی فوت کرد (با خنده)
 
در WNBA چطور؟
چلسی گری.
 
NBA هم تماشا می‌کنی؟
بله، تیم واریرز را خیلی دوست داشتم به خصوص آن موقع که کوین دورانت هم آنجا بود.
 
در بسکتبال دنیا کدام بازیکن را دوست داری؟
من سبک بازی لوکا دانچیچ را خیلی دوست دارم.
 
خیلی بخواهیم ارفاق کنیم، شاید شمه‌هایی از بازی لوکا در بازی تو هم دیده می‌شود.
قدرت بدنی لوکا خیلی بیشتر است، ولی من خیلی بازی او را دوست دارم.
 

 
جدای از بسکتبال چه کار می‌کنی؟
کمی به درسم می‌رسم. اینجا فقط می‌توانم درس بخوانم. من کلا کارهای هیجانی را خیلی دوست داشتم. قبلا برای بانجی جامپینگ یا دوچرخه سواری می‌رفتم.
 
اگر بسکتبالیست نمی‌شدی فکر می‌کنی چه کاره می‌شدی؟
تکواندوکار می‌شدم.
 
فکر می‌کنم با مبینا نعمت زاده که مدال المپیک گرفت، همسن باشی؟
ما هم تیمی بودیم. وزنش از من کمتر بود. آن سال قهرمانی کشوری، تهران دو طلا گرفت که یکی من بودم و یکی مبینا نعمت زاده بود.
 
پشیمان نیستی؟ شاید تو هم حالا مدال المپیک می‌گرفتی؟
نه من دنبال علاقه‌ام رفتم. خانواده‌ام الان خیلی این حرف را می‌زنند که شما هم تیمی و یک جا بودید، ولی من واقعا پشیمان نیستم، چون دنبال علاقه‌ام رفتم.
 
فکر می‌کنم الان تو در جامعهٔ بسکتبال خیلی محبوبتری تا او در جامعهٔ تکواندو.
خنده. نمی‌دانم.
 
بزرگترین چالشت به عنوان یک دختر بسکتبالیست در این سال‌ها چه بوده؟
خیلی سوال سختی است. این حس شاکی شدن را شاید سر قراردادها داشتم. من همیشه در ذهنم می‌گویم چرا ما پول کمی بگیریم؟ ما که همه زندگی خود را روی ورزش می‌گذاریم.
 
به نسبت چه کسی؟
به نسبت پسرهای بسکتبالیست و ورزش‌های دیگر به نظرم خیلی کم دریافت می‌کنیم.
 
این به نظرت برای دختر بودن است؟
آره دخترها که کلا خیلی کمتر از پسرها دریافت می‌کنند.
 

 
سطح فنی آنها نسبت به پسرها چطور است؟
به نظرم امکانات آنها نسبت به پسرها خیلی کمتر است. پیدا کردن حتی یک مربی خیلی خوب که به عنوان یک دختر بخواهی با او کار کنی، خیلی سخت است. در فصل استراحت این یکی از چالش‌هایم بود، چون بیشتر مربیان خوب مرد هستند و برای آقایان خیلی سخت است که بخواهند به دخترها تمرین بدهند. به علاوهٔ اینکه دیده نمی‌شویم. بازی‌های ما فقط از آنتن پخش می‌شود و خود این خیلی تاثیر دارد.
 
تو به گل ماجرا رسیدی. شاید تا سه سال پیش بازی‌ها حتی در آنتن هم پخش نمی‌شد.
این عالی است، ولی خب ما همه حجاب داریم و نمی‌دانم چرا از شبکه‌های تلویزیونی پخش نمی‌شود.
 
به بازی خارج از ایران هم فکر کرده‌ای؟ فکر می‌کنی کی به آن می‌رسی؟
خیلی، تلاش خود را می‌کنم که هر چه زودتر به آن برسم، چون هر چه سن آدم بالاتر برود، سختتر است.
 
به صورت مشخص قدمی برای بازی خارج از ایران برداشته‌ای؟
نه چون اصلا نمی‌دانم که چه قدمی باید بردارم. از هر کسی پرسیده‌ام، فقط به من گفته‌اند که باید بهتر باشی.
 
فکر می‌کنی که ۱۰ سال بعد کجایی؟
امیدوارم که خارج از ایران بازی کنم.

مصاحبه از شهریار افشارها

بازگشت به صفحه اخبار