بخشی از اهالی بسکتبال سالهاست عادت زشتی دارند؛ کار خود را به قدری پیچیده میبینند که کسی نمیتواند آن کار را آنطور که آنها انجام میدهند، حتی درک کند چه برسد به انجام آن.
یک – شکست مقابل قزاقستان در تهران، فاجعهی ملی نبود اما نمایش تیم ملی فاجعهبار بود. تیمی شلخته در دفاع و سردرگم در حمله که اگر جمشیدی کمی دستش لرزیده بود و حدود نصف امتیازهایش را نمیآورد، نه با چهار امتیاز که با اختلاف بیشتر میباخت. البته قزاقستان هم تیم منظم و جانداری نبود؛ اگر کاظمی به جای ۳۳ پرتاب آزاد موفق، ۶۰ درصد پرتاب آزاد داشت قزاقستان بازندهی بازی بود.
دو – در کنفرانس خبری از هاشمی پرسیدم ارسلان کاظمی زیر حلقه درخشان بود اما از مجموع ۵ ریباند حملهاش که از مجموع ریباندهای تمام بازیکنهای قزاقستان (به جز یک نفر) هم بیشتر بود حاصل زیادی نبردیم چون او بیشتر پرتابهایش را خراب کرد؛ چه نقشهای برای رفع این نقص داریم؟ پاسخ سرمربی تیم ملی حیرتانگیز بود. او گفت حتی اگر ساعتها هم تمرین کنیم و بازیکنها در تمرین درصد بالایی ثبت کنند، تضمینی نیست در جریان بازی هم خوب باشند. کنفرانس خبری را جای نامناسبی برای پرسش و پاسخ متوالی با سرمربی میدانم و نتوانستم با او وارد مکالمه شوم. کاش آقای هاشمی یک بار در فرصت مناسب توضیح دهند که وقتی بازیکنی خوب پرتاب نمیکند (یا در مثال کاظمی اصلا پرتاب نمیکند) پس چه تاج گلی باید به سر بزنیم؟
سه – آقا مصطفی هم ازجملهی آن افرادی بهشمار میرود که دوست دارند کاری که میکنند را آنقدر پیچیده نشان دهند که هروقت لازم شد، نقدها را پشت این پیچیدگی مخفی کنند. او در پاسخ به همکاری که دربارهی بازی تیم ملی پرسیده بود گفت:«اشتباه من این است به افرادی پاسخ میدهم که بسکتبال نمیدانند.» بعد هم چند اصطلاح قلمبه به کار برد که مثلا اگر من بگویم در پیک و رولها فلان کار را نکردیم شما متوجه میشوید؟
آقا مصطفی! به پیغمبر قسم بسکتبال اینقدرها هم که شما فکر میکنید پیچیده نیست. اساسا کاری که تیمهای شما میکنند شباهت آنچنانی به «بسکتبال پیچیده» ندارد که حالا بخواهید با چهارتا «پامپ» و اینها ما را سنگقلاب کنید. خوب است ما هم بگوییم شما که نمیتوانید یک جملهی انگلیسی سرهم کنید و سالهاست کنار زمین با بازیکنهای خارجی تیمهایتان هم فارسی صحبت میکنید، صلاحیت سرمربیگری تیم ملی را ندارید چون نمیتوانید به جز «هی» به داور چیزی بگویید؟
شما سرمربی تیم ملی هستید؛ بردهای تیم ملی مال شما هستند و دربارهی شکستهایش هم باید «پاسخگو» باشید. یادم نیست اولین بار این را کجا شنیدم اما «برای اظهارنظر دربارهی مسابقات اسبسواری لازم نیست اسب باشیم.»
چهار – هاشمی وقتی بیرون از گود بود مدام میگفت ما بهترین تیم آسیا هستیم و پیروزی سبک جلوی عربستان و شکست جلوی جمهوری چک برای ما خوب نیست و از این حرفها. حالا اما صحبت از نزدیکی تیمها در آسیا میکند. وقتی همکاران از او پرسیدند چرا لحنت تغییر کرده برآشفت؛ آنقدر که من با خودم گفتم الان کنفرانس را ترک میکند. من حرفهای آن مقطع او را به حساب نداشتن تجربهی بینالمللیِ ملی و آشنا نبودن او با فضای «بدون خارجی» میگذارم. رفتار امروز او را اما نمیتوان تفسیر کرد.