جنون بیحد و حصر برای کسب هفتاد و ششمین جام لری اُبراین آغاز شد.
۳ ثانیه - بهنود رنجکش؛ شش ماه پیش تقریباً در چنین روزهایی، هفتاد و ششمین فصل NBA آغاز شد؛ لیگ کرونا زدهای که درست مثل سراسر جهان در تقابل با این پاندمی دچار تناقضهای متعددی شده بود! از دور دستها، جرقه های چشمگیری دیده میشد که حاکی از رخت بربستن کووید از لیگ آرزوها بود. فرمت فصل عادی به حالت قبل از کرونا بازگشت و اعلام شد که بار دیگر باید منتظر هشتاد و دو بازی باشیم. درب سالنهایی که به روی تماشاگران بسته شده بود، باز شد و آنهایی که نیمه باز بود، بازتر شد تا هواداران، شور و اشتیاق بیمانندشان را با خود به مسابقات بیاورند.
قوانین سختگیرانهاما سوی دیگر، قوانین سختگیرانهٔ برخی از ایالات از جمله نیویورک، کالیفرنیا و خارج از مرزهای آمریکا در کانادا از همان ابتدای فصل عادی، پیچیدگیهایی را برای بعضی از بازیکنان و تیمها ایجاد کرد. در رأس تمامی این حواشی، کایری اروینگ قرار داشت؛ ستارهٔ پر فراز و نشیب بروکلین نتس در ادامه تحولات فکری و ایدئولوژیکی خود، علاوه بر تخت بودن زمین به این نتیجه رسید که واکسیناسیون کرونا الزامی نیست، تضمینی بر اثربخشی و عدم زیانبار بودن آن وجود ندارد و از واکسینه شدن امتناع کرد. تصادف ناخوشایندی که هواداران «نتس» را آزرده خاطر میکرد، قرار گرفتن در میان شهرهایی بود که واکسیناسیون را اجباری کرده بودند. این برای آنها یک معنی داشت: «محروم شدن از در اختیار داشتن کایری».
اما مقصر تمامی حواشی پیش فصل، کرونا نبود! «دراما» های برخی از تیمها و بازیکنان ریشههای عمیقتری داشت! ریشههای عمیقی که «بن سیمنز» را که روزگاری هواداران فیلادلفیا او را به عنوان امید اصلی تیمشان برای رسیدن به قهرمانی میشناختند، بازیگر قسمت دوم «سناریوی کوای لنرد» کرد. سیمنزی که در میان آتش سوزاندن رسانهها، به بهانههای مختلف از جمله مصدومیت از حضور در تمرینات و بازیهای سیکسرز خودداری میکرد تا جواب حملات تند هواداران تیمش به عملکرد ضعیفش در پلی آفز فصل گذشته را اینگونه بدهد.
در این بین، چند تیم بودند که به دور از هر حاشیهای و در ورزشی ترین اتمسفر ممکن، در حال تقویت خود قرار داشتند. شیکاگو بولز، میامی هیت، گلدن استیت واریرز و…
وقتی این اتمسفر با یک طرز تفکر کاملاً فنی و صد البته «Cap Space» نسبتاً خالی و آزاد گره میخورد، ثمره میدهد!
جذب «دمار دروزن» و «نیکولا ووچویچ» و قرار دادنشان کنار «زک لوین»، اضافه کردن «کایل لوری» به یک تیم آماده و مدعی با کمترین تلفات ممکن (پرشس آچییووا و گوران دراگیچ) و افزودن بازیکنان کلیدی موثری مثل «نمانیا بیلیستا» و «آتو پورتر جونیور» از جمله این ثمرهها برای تیمهای مذکور بود.
در مقابل اما نامدارترین فرنچایز لیگ (لیکرز) در یک فضای کاملاً مسموم و تحت فشار در حال ریخت و پاش بود!
«راسل وستبروک»، «کارملو انتونی»، «کندریک نان»، «وین الینگتن»، «دوایت هاوارد»، «ایوری بردلی»، «کنت بیزمور»، «ملک مانک»، «تروور آریزا»، «دی آندره جردن» و «راژان راندو» باورکردنی نبود که تمامی این اسامی در طول تنها یک پیش فصل به یک تیم اضافه شده باشند. در مقابل اما به بازیکنانی مانند «کایل کوزما»، «کنتیویس کالدول پوپ» و «مانترزل هرل»، درب خروجی «استیپلز سنتر» سابق و Crypto. com فعلی نشان داده شد!
برای درک وجود نابسامانی در درون ترکیب تیمی که این تعداد نقل و انتقال را تنها در طول چند هفته در تیمش شکل میدهد، نیازی نیست لزوماً کارشناس خبرهای باشید. از همان ابتدای فصل هم پیش بینی میشد که «فرانک ووگل» برای ایجاد «Team Chemistry» و بازی گرفتن از این چهرهها کار بسیار دشواری را داشته باشد. کمتر کسی فکرش را میکرد که در پایان یک فصل رقت انگیز برای لیکرز، «ملک مانک» بیشتر از تمام نامهای مذکور، به درد زرد و بنفش پوشها بخورد.
آغاز فصل عادی، شروع ۸۲ دور ماراتن بین ۳۰ رقیب
فصل عادی با تمام حواشی آغاز شد. یک فصل پر فراز و نشیب که به جز چند تیم انگشت شمار که از همان ابتدا تکلیفشان را با لیگ مشخص کردند، سایر تیم هایش از ابتدا تا انتهای فصل، بارها و بارها تغییر هویت دادند. «فینیکس سانز» بعنوان نایب قهرمان فصل گذشته که با کمترین تغییر و بیشترین ثبات پا به مسابقات گذاشته بود، در همین حین که رقبایش حتی برای بدست آوردن ترکیب مورد نظرشان دچار چالش بودند، بدون هیچ سر و صدایی حریفانش را درو میکرد و تخت گرم و نرمش در صدر جدول کنفرانس غرب را آماده مینمود.
شرایطی نسبتاً مشابه با فینیکس را، شاگردان «اریک اسپولتسرا» در شرق داشتند. با این تفاوت که روی آنها بسیار کمتر از فینیکس حساب باز میشد؛ اما این تیم آماده و یکدست، تمام رقیبان هم کنفرانسیاش را در یک باتلاق عمیق مشاهده کرد و از فرصت بدست آمده نهایت بهره را برد.
فیلادلفیا فصل را با بحرانی که «بن سیمنز» ایجاد کرده بود شروع کرد و اگر درخشش غیرمنتظره بازیکنان مکمل این تیم بهخصوص «تایریس مکسی» و صد البته عملکرد بینظیر یکی از نامزدهای MVP فصل یعنی «جوئل امبید» _که ذرهای با فراق سیمنز، متاثر نشد_ نبود، شاگردان داک ریورز حتی برای رسیدن به پلی آفز هم دچار مشکل میشدند.
باستن سلتیکس، پس از سالها «برد استیونز» را از روی نیمکت تیمش برداشت و ریاست امور بسکتبالی (شما بخوانید مدیر ورزشی)! سبزپوشان باستن را به او داد و در مقابل «ایمه اودوکا» را در شرایطی روی نیمکت تیمش نشاند که این تجربه، اولین تجربه سرمربیگری او به شمار میرفت. بروکلین نتس که با بحران کایری فصل را آغاز کرده بود، مصدومیتهای متوالی ستارگانش و ضعف ملموس «استیو نش» در هدایت این تیم را در نظر نگرفته بود و تا به خودش آمد، با این حقیقت مواجه شد که ممکن است حتی پلی آفز را از دست بدهد.
در این میان، فقط مدافع عنوان قهرمانی بود که به نسبت سایر رقبای میامی هیت، کمتر دچار افول شده بود و تقریبا در تمام طول فصل توانست ثبات نسبی خودش را به کمک همان ستارگانی که فصل پیش، گوزنها را به قهرمانی رساندند حفظ کند. صد البته با در نظر گرفتن عملکردی که «یانیس» را یک بار دیگر، نامزد عنوان MVP کرد.
شرق، اما شاهد درخشش چهرههای غیرمنتظره ای بود!
شیکاگو بولز که بهترین عملکرد در نقل و انتقالات را داشت، شروع وحشتناکی را چاشنی کارش کرد. شروعی که صد البته تا پایان فصل دوام نداشت و این تیم توان روبرو شدن با سیدهای یک تا چهار هیچ یک از دو کنفرانس را از خود نشان نداد.
کلیولند با هدایت «جان بلر بیکرستف» در شرایطی که از حضور «کالین سکستن» بیبهره بود، با نمایش خیره کننده «دیریوس گارلند» در ترکیبش مواجه شد. گارلندی که از زیر سایه سکستن خارج شده بود و فرصت عرض اندام پیدا کرده بود. تقریباً در تمام طول فصل عادی، کلیولند در حال قدرتنمایی در شرق بود، اما پایانبندی ضعیف این تیم، آنها را در Play-In قرار داد!
چهرهٔ غیرمعمول دیگر کنفرانس شرق، تورنتو رپترز بود. رپترز فصل گذشته را در یک برزخ بین تلاش برای رسیدن به پلی آفز و باخت عمدی پشت سر گذاشته بود و در نهایت از صعود به پلی آفز باز مانده بود. اما بدست آوردن انتخاب شماره ۴در مراسم درفت که کمی برایشان غیرمنتظره بود، یک مزیت آشکار را به ترکیبشان اضافه کرد. اسکاتی بارنز که از ابتدای فصل در قوارههای بهترین بازیکن سال اولی فصل ظاهر شد و به مانند «اون موبلی» در کلیولند، جان تازهای به ترکیب رپترز بخشیده بود، به «نیک نرس» کمک کرد تا با استراتژیهای دفاعی سرشار از نبوغش، یک تیم چغر و سختکوش از دایناسورها بسازد.
در کنفرانس غرب، شاهد یکی از شاخصترین اتفاقات فصل عادی بودیم! پر سر و صداترین تیم غرب در نقل و انتقالات، کم سر و صداترین تیم در زمین مسابقه بود. لس آنجلس لیکرز با عملکردی غیرمنتظره از ابتدا تا انتهای فصل، هوادارانش را مأیوس کرد و به آنها بدهکار شد.
ضعف فنی فرانک ووگل، فشار رسانهها، مصدومیت انتونی دیویس، بازدهی حداقلی ملو و هاوارد و یک غده سرطانی بدخیم به نام راسل وستبروک باعث شد که لبران جیمز با همان عملکرد درخشان همیشگیاش حتی با کمک چهرههای دست کم گرفته شدهای مثل آستین ریوز و ملک مانک نتواند لیکرزی که با داعیه قهرمانی پا به مسابقات گذاشته بود را حتی به Play-In برساند.
گلدن استیت واریرز بعد از دو فصل ناکامی با جمع شدن دوباره ستارههایی که «اندرو ویگینز» باانگیزه را کنار خود میدیدند و انفجار «جردن پول» که بسیاری از هواداران این تیم را به یاد فصلهای اول استفن کری انداخت، موفق شد شروع خیره کنندهای داشته باشد.
اما رفته رفته، با شروع مصدومیتها و کم فروغتر شدن «کری»، سنفرانسیسکوییها تا سید سوم غرب نزول کردند.
چهره ویژهٔ کنفرانس غرب، ممفیس گریزلیز بود. هسته اصلی این تیم، یعنی «جا مورنت»، «جرن جکسن جونیور»، «دیلن بروکس» و «برندن کلارک»، به اندازه کافی در کنار هم بازی و کسب تجربه کرده بودند. اضافه شدن یک عامل ناشناخته به این هسته، یعنی «دزمند بین» که در تمام طول فصل در حال تنییه حریفان با سه امتیازیهای مرگبارش بود، ممفیس را به سید دوم کنفرانس غرب رساند و تیلر جنکینز و جا مورنت را تبدیل به نامزد اصلی برای عنوانهای بهترین مربی و بیشتر پیشرفت فصل کرد.
میان پرده؛جهنمی به نام: Play-Inطبیعت گاهی اوقات بازیهای عجیبی با ما میکند. از روزی که لبران جیمز گفت: «کسی که اولین بار ایده برگزاری تورنمنت پلی این را داد، باید اخراج شود.» حتی یک سال هم نگذشته بود؛ اما شاید خیلیها دوست داشتند بدانند در آن روزهای پایانی که تنها امید لیکرز برای رسیدن به پلی آفز، همین پلی_این بود لبران چه نظری در مورد این تورنمنت داشت؟
هرچند در پایان، به ناباورانهترین شکل ممکن حتی اسپرز، فصل را بالاتر از لیکرز به پایان رساند و آخرین بلیت پلی_این در جیب یاران پاپوویچ رفت!
پلی_این امسال دو اتفاق غیرمنتظره را با خود به همراه داشت: حذف کلیپرز و کولیرز!
شاید اگر در روزهایی که گارلند، کوین لاو، مارکانن، جرت الن و کریس لورت در حال کباب کردن حریفانشان بودند، بدبینترین هوادار این تیم در اوهایو تصور نمیکرد که با یک پایان افتضاح در فصل عادی، آنها سید هفتم شرق را بدست آورند و اسیر بروکلین مجنونی شوند که تازه موتورش روشن شده و آتلانتا هاکسی که عملکرد نیمه دومش در مقابل شوالیهها را در تمام طول فصل نتوانسته بود انجام دهد و در نهایت دستشان از پلی آفز، کوتاه بماند؛ اما این اتفاق افتاد.
در طرف دیگر، کلیپرز بار دیگر به هوادارانش القا کرد که گویی «نفرین» شده است!
کامبک غیرمنتظرهای که در مقابل مینه سوتا متحمل شدند، در نگاه اول کارشان را تمام نکرده بود! اما وقتی بلافاصله بعد از آن بازی خبر رسید که پال جرج بدلیل کرونا در قرنطینه قرار میگیرد و در مقابل پلیکنز غایب خواهد بود، شاید «استیو بالمر» قبل از همه، خودش را برای پایان ماجراجویی تیمش در این فصل آماده کرد.
تیم دوم شهر لس آنجلس، بدون دو ستاره نامدارش یعنی کوای لنرد و پال جرج، در مقابل نیواورلنز پلیکنز عملکرد قابل قبولی را ارائه کرد و حتی تا آخرین دقایق بازی، جواز حضور در پلی آف را بدست آورده بود، اما در آخرین دقایق شاگردان تایرن لو، تسلیم پلیکانهای سختکوش شدند.
پایان فصل عادی/ آغاز جنون پلی آفزسرانجام با مشخص شدن ۱۶تیم راه یافته به پلی آفز امسال، وقت آن شد که پاپکورنها را آماده کنیم که با کیفیتترین، چشمنوازترین و جنون آمیزترین آوردگاه بسکتبالی سال، پیش رویمان است.
هر کدام از این ۱۶ تیم، اولین بازی خود در پلی آفز امسال را انجام داد تا گمانه زنیها توسط بینندگان و دوستداران این لیگ در خصوص تیمهای مدعی و خروجیهای زودهنگام، آغاز شود. چیزی که گاهی فراموش میشود، تفاوتهای ملموس و چشمگیر پلی_آفز و فصل عادی است.
قطعاً امسال هم به مانند تمامی سالهای قبل، چندین تیم و چندین بازیکن، در طول این مسابقات، «درس پلی آفز» یاد میگیرند و تازیانهٔ این مسابقات به کالبدشان میخورد تا دفعه بعدی که در طول فصل عادی در حال تفریح با حریفهای و ثبت هایلایتهای چشمنواز هستند، این صحنهها را به خاطر بسپارند و به یاد بیاورند چه چیزی در پایان فصل عادی در انتظارشان خواهد بود.
سخن پایانیچیزی که در پایان این فصل، بیش از هر چیزی فکر مخاطبان NBAرا درگیر کرد، وضعیت لیکرز بود.
مشکل این تیم کجا بود؟ این تیم در فصل آینده نیاز به چه تغییراتی دارد تا بار دیگر مدعی قهرمانی شود و ناکامی این فصل را جبران کند؟
پاسخ به این سوال، بسیار پیچیده است و تنها میتواند نسبی باشد! هرکسی از زاویه دید خود به قضیه نگاه میکند و دیدگاه خود را دارد.
اخراج فرانک ووگل، بلافاصله پس از اتمام فصل قابل پیش بینی بود؛ اما آیا دوای درد لیکرز خواهد بود؟
چه کسی قرار است جای ووگل را بگیرد؟ مسئولان لیکرز بر چه اساسی این انتخاب را خواهند کرد؟
لیست بلند بالایی از نامزدهای احتمالی تصدی سرمربیگری لیکرز توسط رسانهها منتشر شده است؛ از نیک نرس و داک ریورز تا اسکات بروکس و مارک جکسن! اما خیلی ساده لوحانه است اگر تمام مصائب لیکرز را به کادر فنی این تیم خلاصه کنیم.
لیکرز باشگاهی است که در حال حاضر تا حد زیادی از هویت و فلسفه ورزشی خود، دور شده است. موضوعی که تا حد زیادی، اجتناب ناپذیر بوده است. میزان توجهی که این تیم از رسانهها دریافت میکند، جوانان تازه وارد لیکرز را در معرض انواع حواشی قرار میدهد، کادرفنی آن را تا حد مرگ تحت فشار و مسئولین آن را در شرایطی غیر طبیعی برای تصمیم گیری میگذارد.
بسیاری از هواداران لیکرز در پایان فصل، امید به کسب یک انتخاب مناسب در درفت داشتند اما فراموش کرده بودند که در تریدی که منجر به انتقال انتونی دیویس به این تیم شد، حق انتخاب امسالشان را به پلیکنز تقدیم کرده بودند!
این یعنی فصل آینده هم تا حد زیادی همین آش و همین کاسه خواهد بود. مگر اینکه این تیم، مجدداً یک تیم ورزشی شود نه انجمن سلبریتیهای مقیم بورلی هیلز راب پلینکا در صورتی که به حیات مدیریتی خود در لیکرز ادامه دهد، نیاز دارد تا با انتخاب اعضای کادرفنی و انتخاب بازیکنهایی که لیکرز بدنبال آنها خواهد رفت، این سیگنال را به لیگ بدهد که این تیم دوباره به روی ریل خود باز گشته است.
در پایان فصل عادی ۲۰۲۱-۲۲، ۱۶تیم برنده به هدف خود رسیدند و به پلی آفز راه پیدا کردند.
۱۳ تیم دیگر یا Tanking (باخت عمدی برای دست یافتن به انتخاب بهتر در یارکشی) کردند و به درفت امسال امید دارند یا زورشان نرسید، دستشان از سهمیه پلی آفز کوتاه ماند و ناکامهای این فصل لقب گرفتند؛ اما لیکرز تنها تیمی بود که بازنده این فصل بود!
لیکرز نه به سراغ Tankingرفت (صد البته توجیه منطقی برای آنها نداشت)، نه در قوارههای یک مدعی ظاهر شد، نه سازندگی آنچنانی در ترکیب این تیم صورت گرفت و نه حتی توانست اتحاد تیمی و رابطه مثبت بین ستارههایش را حفظ کند!
این تیم در درفت هم حق انتخابی نخواهد داشت. در نتیجه آنها تمام تلاششان را خواهند کرد که در فصل آینده برنده باشند یا ناکام؛ اما مانند امسال، بازنده نباشند.