نتایج تیم ملی بسکتبال ایران در المپیک، مطابق با واقعیتهای بسکتبال ما بود؛ اما سرمربی تیم ملی باید پاسخگوی چند سوال باشد.
به گزارش ۳ ثانیه؛ اوضاع تیم ملی بسکتبال ایران قبل و حین المپیک چندان خوب نبود. تیم ملی بسکتبال در دو دههٔ اخیر حداقل تا میزانی که ما خبرنگاران در جریان بودهایم، در این حد دچار اختلافات نبوده است. منابعی که از این وضعیت خبر میدهند، معتبرتر از آن هستند که جای شک برای ما باقی بگذارند.
بنابراین اولین سوال از مهران شاهین طبع به عنوان سرمربی تیم ملی این است که نقش رهبری او در تیم ملی چه بود؟ و تصمیمات خود او چقدر به تیم ملی ضربه زد؟
سوال درباره تاثیر سرمربیگری تیم باشگاهیآیا شاهین طبع جایگاه سرمربی تیم ملی را با سرمربی یک تیم باشگاهی ترکیب نکرده است؟ در چند ماه اخیر حرف و حدیث زیادی شنیده میشد که سرمربی تیم ملی در انتخابها و استفاده از بازیکنان، بحثهای مربوط به باشگاه جدید خود را هم لحاظ میکند. هیچ مدرکی واضحتر از نحوهٔ استفاده از محمد جمشیدی در المپیک پیدا نمیشود.
جمشیدی در بازی مقابل چک به خصوص در حمله به ایران کمک کرد و در ۲۸ دقیقه حضور خود، ۱۶ امتیاز و ۷ پاس گل ثبت کرد. او در بازی با آمریکا هم ۲۱ دقیقه بازی کرده و ۱۴ امتیاز و ۳ پاس گل داشت.
سهم جمشیدی در بازی آخر مقابل فرانسه، ۱۱ دقیقه بازی بود. ظاهرا یکی از دلایلی که امسال جمشیدی قرارداد خود با شیمیدر را نادیده گرفته و به گرگان پیوست؛ حضور سرمربی این تیم (مهران شاهین طبع) بود. آیا این بازیکن به همین دلیل در بازی مقابل فرانسه نیمکت نشین شد؟
گفته میشود که به جز جمشیدی، تاثیر بحثهای باشگاهی در اردوها و بازیهای تیم ملی مشهود بوده است و حتی حالا این شک وجود دارد که آیا بازیکنانی مثل سینا واحدی و نوید رضایی فر در صورت نپیوستن به شیمیدر (تیم باشگاهی مهران شاهین طبع) همراه تیم ملی به المپیک می رفتند؟
ارسلان کاظمی، هنوز جای سوالمهران شاهین طبع تصمیماتی در این چند سال گرفت که هنوز جای سوال دارد. یکی از این موارد کنار گذاشتن ارسلان کاظمی بود. شاهین طبع در آن دوران تاکید داشت که این تصمیم فنی است.
سوال از شاهین طبع اینجاست که اگر کاظمی بازیکن خوبی است، چرا دو سال با تاکید بر بحث فنی دعوت نشد و اگر به درد تیم ملی نمیخورد، چرا دعوت شده و حالا در ترکیب ابتدایی تیم ملی قرار دارد؟
دورگه یا هر چه اسمش را بگذاریدمهران شاهین طبع اصرار زیادی به پیدا کردن بازیکنان خارج از ایران دارد. در صورت کمک به تیم ملی حتی تبعه کردن بازیکنان غیر ایرانی هم مثل کشورهای دیگر پذیرفته است. مشکل اینجاست که وقتی زحمت و هزینهای برای این بازیکنان صرف میشود و جای بازیکنی از لیگ داخلی را میگیرند، انتظار میرود که این بازیکنان حداقل یک سطح، تیم ملی ایران را بالا ببرند؛ اما این اتفاق در مسابقات ملی دیده نمیشود و به همین دلیل انتخابهای سرمربی تیم ملی زیر سوال میرود.
در حالی که سوال اصلی ما این بود: آیا صرف به دنیا آمدن و بزرگ شدن در خارج از کشور، معیار انتخاب این بازیکنان است؟ سرمربی تیم ملی با بحث «تبعیض نژادی» این سوال را برگرداند. حالا هم سوال از سرمربی تیم ملی این است که چطور عملکرد بازیکنان منتخب خود را توجیه میکند؟
مایک رستمپور در لیگ ایران حضور داشته و بازیکن جنگندهای به شمار میرود. این بازیکن در ابتدا به دلیل شوتهای راه دور خود به عنوان پست چهار شوتزن به ایران آمد.
اگر این ویژگی در بازی رستمپور وجود دارد، چطور در تیم ملی از آن بهرهای برده نمیشود؟ و عجیب اینجاست که رستمپور هم در بازی مقابل فرانسه کاملا نیمکت نشین شد.
آرون گرامی پور در سوی دیگر طبق آمار خارج از ایران در دو سال گذشته چندان بازی نکرده است. گرامی پور در چند حضور اخیر خود در تیم ملی به چشم نیامده است.
پویان جلالپور آخرین بازیکن منتخب مهران شاهین طبع هم موفق به نشان دادن دلایل انتخاب خود نشد.
بنابراین سوال اینجاست که اگر به قول شاهین طبع، «تیم ملی خیریه» نیست، چرا باید حضور در المپیک را به رزومهٔ بازیکنانی اضافه کنیم که آنها هم چیزی بیشتر از بازیکنان لیگ برتری خودمان در تیم ملی نشان ندادند؟