جمعه شب داوود عابدی در شبکه خبر میزبان برنامهای بود که میخواست دربارهی وضعیت تیم ملی صحبت کند. بحثهای مطرح شده اما نکتههای منفی زیادی داشت.
هر بار اعلام لیست تیم ملی به صورت طبیعی بحثهای زیادی به همراه دارد. امکان ندارد سرمربی بتواند لیستی بدهد که هیچکس به آن انتقادی نداشته باشد. اساسا اگر دربارهی لیست تیم ملی انتقاد و بحثی مطرح نشود، یک جای کار لنگ میزند؛ انگار بسکتبال را فقط چند بازیکن محدود ساختهاند و هرکس بیاید همین لیست را میدهد.
جمعه شب شبکه خبر با میزبانی داوود عابدی برنامهی زندهای روی آنتن برد که قرار بود به تیم ملی و مقدماتی کاپ آسیا بپردازد. مهران آتشی از کادرفنی تیم ملی مهمان برنامه بود. صحبتهایی که در این برنامه مطرح شد، بهانهی خوبی شد تا یک بار برای همیشه به گروهی از «مربیها و کارشناسها» بگوییم: سورنا را از سر گشاد نباید زد.
آن چیزی که از شالودهی صحبتهای عاشور گلمحمدی، مهران حاتمی و عباس آقاکوچکی به دست آمد، این بود که چرا «تیم ملی فکری برای دوران پساحدادی ندارد.» این، همان سورنای معروف است که این دوستان از سرگشاد در آن میدمند. موضوع ساده است: دعوت از فلان بازیکن جوان که دو هفته در لیگ خوب بازی کرده، هیچ کمکی به ساخت تیم ملی در دوران پساحدادی نخواهد کرد. اساسا انگار فراموش شده که تیم ملی جای چیدن میوه است نه جای کاشتن آن. اگر قرار است جانشینی برای حدادی و بقیه بسازیم، تیمها و باشگاهها باید شروع کنند نه تیم ملی.
شاهینطبع متهم است که بازیکنهای تیمهای تهرانی را بیشتر میبیند یا مثلا جوانهای بیشتری به تیم ملی دعوت نکرده. من هم دربارهی دومی موافقم اما اگر کسی انتظار دارد با دعوت از یک بازیکن جوان به تیم ملی و آنطور که عاشور گلمحمدی جمعه شب اصرار داشت «دیده شدن» او، قدمی در راه ساخت نسل بعد برداشته شود، باید به دانش بسکتبال او خیلی جدی شک کرد. «دیده شدن» کلیدواژهی توسعه نیست؛ کلیدواژهی توسعه، «دیدن» است. دیدن لایههای زیرین هم وظیفهی سرمربی تیم ملی نیست و باید سراغ لیگها و باشگاهها و تیمها رفت.
جمعه شب مرتب این جمله را شنیدم که «خواستهی جامعهی بسکتبال این است که...» و هرچقدر فکر کردم نفهمیدم این «جامعه» که اینقدر خواستههای رنگارنگ و بزرگ دارد خودش چه قدمی برداشته. کاش عباس آقا که آمار ارسلان کاظمی را خواند، یک زنگ هم به مصطفی هاشمی میزد و میپرسید چرا مقابل نیروی زمینی که تیم سربازهاست و جوانها و سرمربیش هنوز تا ۳۰ ساله شدن فاصله دارد، احسان صمدی و امیرحسین آذری روی هم حدود ۲۲ دقیقه بازی کردند و وارگاس به تنهایی ۲۱ دقیقه و ۳۰ ثانیه؛ مگر همینها باعث پیشرفت صمدیها و آذریها نمیشود؟
خیر بزرگواران! سورنا را از سر گشاد نمیزنند. نمیشود آدم چند دهه در بسکتبال مربی پایه و دانشجویان و تیمهای لیگ برتری باشد و به تعداد انگشتهای یک دست هم بازیکن معرفی نکرده باشد اما از تیم ملی انتظار داشته باشد برای بسکتبال «حدادی» بسازد.