پایگاه خبری 3 ثانیه، اخبار بسکتبال - اخبار: کاروالیو: فشارهایی برای انتخاب برخی بازیکنان وجود داشت




فرشته سیفی ناجی
بخش:
تریبون
تاریخ انتشار:
1404/03/06 18:37
کاروالیو: فشارهایی برای انتخاب برخی بازیکنان وجود داشت


کاروالیو: فشارهایی برای انتخاب برخی بازیکنان وجود داشت

سرمربی تیم های ملی بسکتبال سه نفره بعد از پایان همکاری با فدراسیون ایران در مصاحبه با 3 ثانیه تاکید کرد که گاهی قدرت او در انتخاب بازیکن محدود می شد و مشکلات بسکتبال سه نفره در ایران بیشتر مدیریتی و ساختاری است.

به گزارش ۳ ثانیه؛ لوکا کاروالیو سرمربی برزیلی تیم ملی بسکتبال سه نفره ایران بعد از شکست در مسابقات انتخابی جام جهانی به میزبانی باکو در یک استوری اینستاگرام نوشت: «خدافظ ایران» و به این ترتیب اطلاع داد که دوران کاری او در ایران به پایان رسیده است. کاروالیو بعد از این ماجرا تصمیم گرفت که در مصاحبه‌ای مفصل با ۳ ثانیه درباره عملکرد خود در بسکتبال سه نفره ایران پاسخگو باشد. گفت‌وگوی شهریار افشارها با کاروالیو را بخوانید:
 
اول از همه، بابت تمام تلاش‌هایی که در این مدت در ایران انجام دادید، تشکر می‌کنم. ابتدا درباره قرارداد خود هر موردی که مایل باشید مثل زمان، مبلغ و… را بیان کنید.
قرارداد من براساس حضور در هر تورنمنت تنظیم شده بود، به این شکل که در طول مسابقات و دوره‌های آمادگی، مبلغ قرارداد به‌صورت روزانه پرداخت می‌شد. هر چند این فرمت برای کوتاه‌مدت انعطاف‌پذیری داشت، اما دیدگاه بلندمدت و ثبات لازم را نداشت. از همان ابتدا، من یک برنامه‌ی توسعه‌ی ساختارمند با هدف حضور در المپیک پیشنهاد دادم؛ اما متأسفانه فدراسیون این برنامه را نپذیرفته و حمایت نکرد.

چه اهدافی در ابتدای قرارداد تعیین شده بود؟
به‌عنوان یک مربی و همچنین مشاور، برنامه‌ای چندمرحله‌ای طراحی کردم:
• تشکیل تیم ملی حرفه‌ای سه نفره
• شرکت در تورنمنت‌های بین‌المللی برای بالا بردن رتبه‌ی ایران در رنکینگ فیبا
• آموزش مربیان داخلی و کمک به ساخت هویت ملی در بسکتبال سه نفره
• ایجاد زیرساخت‌های لازم برای کسب سهمیه‌ی المپیک
با این حال، بیشتر این اقدامات به دلیل نبود حمایت و پیگیری مستمر، عملی نشدند.

بزرگ‌ترین مشکلاتی که در ایران با آن‌ها مواجه شدید، چه بود؟
بزرگ‌ترین موانع، نبود ساختار پایه‌ای و نبود تعهد سازمانی روشن بود. در دوره‌های طولانی از حداقل حمایت‌ها هم خبری نبود. گاهی حتی به غذا، تلفن یا حساب بانکی دسترسی نداشتم. تمرین‌هایی داشتیم که حتی توپ بسکتبال هم نداشتیم و مسائل لجستیکی معمولاً به‌شکل بداهه مدیریت می‌شدند.
 


البته برای قضاوت منصفانه باید بگویم که غیر از من، تنها یک نفر (آقای مسعود عماری) به‌صورت رسمی از سوی فدراسیون برای پشتیبانی از تمام این فعالیت‌ها استخدام شده بود و واضح است که مدیریت همه‌چیز توسط یک فرد، غیرممکن است. نداشتن ساختار تیمی مناسب، اجرای کارها به‌صورت حرفه‌ای را سخت‌تر می‌کرد.

با وجود این چالش‌ها، من به طور مستقل هماهنگی‌هایی با تیم‌های صربستانی برای آماده‌سازی در سطح بالا داشتم و پیشنهادهایی برای حضور در تورنمنت‌های بین‌المللی ارائه دادم. همه این برنامه‌ها را از قبل با فدراسیون به اشتراک می‌گذاشتم تا مشکلات اداری پیش نیاید؛ با این حال، باز هم مشکلاتی به‌وجود آمد.

برای مثال، در مسابقات آذربایجان، در حالی که دیگر کشورها با تیم‌های فنی کامل حضور داشتند، من حتی دستیار یا مربی بدنساز هم نداشتم. آرمین سلیمان‌زاده که مربی بدنسازی من بود و در ترجمه هم کمک می‌کرد، همچنان در انتظار انجام ساده‌ترین امور اداری مثل دریافت ویزا است. همچنین یک هفته قبل از مسابقات انتخابی جام جهانی قرار بود که به یک آکادمی در صربستان برویم و چند بازی دوستانه با بهترین تیم‌ها (لیمان، UB و پازتیزان) برگزار کنیم که این اتفاق نیفتاد.

برای لغو سفر صربستان یا نبودن مربی چه توضیحی به شما داده شد؟
در مورد لغو سفر به صربستان، همان توضیح همیشگی مطرح شد: مشکل ویزا. من ایمیل‌هایی دارم که نشان می‌دهد تأیید سفر به صربستان بیشتر از پنج هفته پیش از مسابقات دریافت شده بود. البته به عنوان مربی خارجی با روند داخلی اخذ ویزا در ایران آشنایی ندارم. از طرف من، همه چیز از مدت‌ها قبل برنامه‌ریزی شده بود؛ اما متأسفانه اقدامات لازم به‌موقع انجام نشد. این اولین بار هم نبود که باز هم به نبود هماهنگی بازمی‌گردد، نه به مانعی بیرونی.
 


بیشتر افراد مسعود عماری (مسئول بسکتبال سه نفره) را مسئول همه اشتباهات می‌دانند، در حالی که او معمولا کاری که می‌گفتم انجام می‌داد. در هر حال او تصمیم گیرنده‌ی نهایی هم نیست.

آیا برنامه‌هایی که داشتید را مستقیماً با رئیس فدراسیون در میان گذاشتید؟
بله، من برنامه‌هایم را مستقیماً با رئیس فدراسیون در میان گذاشتم. در واقع، تقریباً هر هفته و گاهی از طریق ایمیل‌های رسمی با او در ارتباط بودم. همیشه تلاش کردم ایده‌ها، راه‌حل‌ها و فرصت‌های بین‌المللی را برای توسعه‌ی بسکتبال سه نفره در ایران به اشتراک بگذارم.

با وجود اینکه از این ارتباطِ باز قدردانی می‌کنم، متأسفانه اکثر پیشنهادات بی‌پاسخ ماندند یا برای زمان نامعلومی به تعویق افتادند. به نظر می‌رسید که این کمبود حمایت، یک مشکل سیستماتیک بود، نه فقط در سطح ریاست، بلکه در سطوح مختلف سازمان که پیشبرد کار را بسیار دشوار می‌کرد.

به‌عنوان کسی که در بسکتبال بین‌المللی فعال بوده‌اید، به نظر شما این مشکلات ساختاری ناشی از کمبود منابع مالی است یا مدیریت ضعیف؟
در طول فعالیت حرفه‌ای‌ام در محیط‌هایی با منابع محدود و مدیریت ضعیف هم کار کرده‌ام و می‌توانم با اطمینان بگویم که مشکل اصلی در فدراسیون ایران، کمبود منابع مالی نبود.

البته، همه فدراسیون‌ها با محدودیت‌های بودجه‌ای مواجه‌اند؛ اما در این مورد، ریشه‌ی مشکلات ساختاری در مدیریت ضعیف و نداشتن اولویت‌بندی شفاف بود. با سازمان‌دهی مناسب و رهبری درست، بسیاری از برنامه‌هایی که ما پیشنهاد دادیم حتی با بودجه‌ی محدود هم قابل اجرا بودند. مشکل اصلی بحث مالی نبود، بلکه مشکل اصلی چشم‌انداز، هماهنگی و تعهد بود.
 


به نظر شما مهم‌ترین دلیل ناکامی‌های اخیر چیست؟
مهم‌ترین مشکل، نبود برنامه‌ی استراتژیک و بلندمدت است. بدون تقویم مشخص، ساختار حرفه‌ای و تصمیم‌گیری‌های اصولی، موفقیت پایدار غیرممکن است. حتی با وجود بااستعدادترین بازیکنان و باتجربه‌ترین مربیان، نمی‌توان در یک سیستم ناکارآمد نتیجه گرفت.

در مورد شکست‌های اخیر، آیا احساس نمی‌کنید که بازیکنان از نظر ذهنی و جسمی برای مسابقه آماده نبودند؟
از نظر فیزیکی، بازیکنان قطعاً آماده بودند. شنیدم شایعاتی وجود داشته که آرمین سلیمان‌زاده نباید عضو تیم ملی می‌بود؛ اما من کاملاً مخالفم. او مربی بدنساز بسیار خوبی است و درک بالایی از بسکتبال سه نفره دارد. از نظر ذهنی هم نمی‌توانم بگویم که بازیکنان ضعیف بودند؛ اما چیزی که ما کم داشتیم، تجربه بود.

دلیل شروع خوب در بازی‌ها و پایان ضعیف آن‌ها چه بود؟
در ابتدای بازی، تیم‌ها هنوز در حال شناخت سبک بازی حریف هستند، اینکه چطور دفاع و حمله می‌کنند. بعد از دو دقیقه، تیم‌های باتجربه سریعاً خود را تطبیق می‌دهند. متأسفانه ما آن آرامش لازم را برای تحلیل حریف و تطبیق بازی نداشتیم و به بازی فردی ادامه دادیم. این نوع تصمیم‌گیری تنها با زمان و تکرار به دست می‌آید.
با اطمینان می‌توانم بگویم که اردوی آخر، بهترین اردوی تمرینی‌ای بود که تا به حال برگزار کرده‌ام. به سطحی رسیده بودم که هر حرکت را برای بازیکنان تجزیه و تحلیل می‌کردم؛ اما اردوهای تمرینی به تنهایی کافی نیستند.
تصور کنید یک شغل جدید را شروع می‌کنید، مضطرب هستید، مطمئن نیستید و هنوز در حال یادگیری هستید. اما با گذر زمان، اعتماد به نفس و شفافیت پیدا می‌کنید. دقیقاً همین اتفاق هنگام جذب بازیکنان جدید به بسکتبال سه نفره می‌افتد. این منحنی یادگیری چه برای کسانی که از بسکتبال پنج نفره می‌آیند و چه برای بازیکنان سطوح ملی سه نفره صدق می‌کند. من هر دو مورد را دیده‌ام و الگو همیشه یکسان بوده است.

درباره روند انتخاب اعضای تیم ملی توضیح دهید. آیا کسی غیر از شما در این انتخاب‌ها دخالت داشت؟
هر چند تصمیم نهایی درباره ترکیب تیم با من بود؛ اما حتی در انتخاب بازیکنان برای اردوها هم با محدودیت‌هایی مواجه می‌شدم، مثلا برای مسابقات انتخابی جام جهانی نتوانستم متین آقاجان‌پور را دعوت کنم. به من گفته شد که او به دلیل تعهداتش در تیم پنج نفره در دسترس نیست، در حالی که او در مسابقات سه نفره‌ی دانشگاهی شرکت داشت. قدرت من در تصمیم گیری برای انتخاب بازیکنان به طور مرتب با تصمیمات بیرونی محدود می‌شد.
 


آیا می‌دانید چرا متین با وجود شرکت در مسابقات دانشگاهی به تیم ملی دعوت نشد؟
صادقانه بگویم، نمی‌دانم چرا متین به تیم ملی دعوت نشد. من می‌خواستم که او دعوت شود. حتی سرمربی تیم ملی پنج نفره هم وقتی فهمید که متین قرار است در مسابقات دانشگاهی شرکت کند، شگفت‌زده شد. به نظر می‌رسید که یک سوءتفاهم یا سهل‌انگاری روشن رخ داد؛ اما قطعاً این تصمیم از طرف من گرفته نشده بود.

در زمان حضورتان همیشه شایعاتی بود که برخی بازیکنان (به‌ویژه در بخش دختران) به دلیل حمایت مالی وارد تیم شدند.
من از هیچ موردی که در آن بازیکنی، چه در بخش دختران و چه پسران، به دلیل حمایت مالی یا دلایل مشابه به تیم اضافه شده باشد، اطلاعی ندارم. با این حال، بله؛ برای انتخاب برخی بازیکنان در تیم کاپ آسیا (زنان) فشارهایی وجود داشت. با اینکه من همیشه سعی می‌کردم روند انتخاب‌ها بر اساس شایستگی باشد، تلاش‌های آشکار و جدی‌ای برای تأثیرگذاری بر تصمیمات دیده می‌شد.

درباره بازیکنانی بگویید که بیشتر از آن‌ها استفاده کردید و بازیکنانی که پتانسیل استفاده در آینده را دارند.
من بیشتر با بازیکنانی کار کردم که هم از نظر بدنی آمادگی لازم را داشتند و هم از نظر ذهنی به سبک بازی سه نفره متعهد بودند. مهدی شفائی و مازیار نبی نمونه‌های خوبی از ورزشکارانی هستند که پتانسیل بلندمدت دارند. همچنین چند بازیکن جوان‌تر که در اردوهای اخیر حضور داشتند، آینده دار به نظر می‌رسند، به‌شرطی که روند توسعه‌ی آن‌ها در اولویت قرار بگیرد.

چرا تصمیم به استفاده از بازیکنان پنج نفره گرفتید؟
با توجه به نبود لیگ حرفه‌ای بسکتبال سه نفره و همچنین نداشتن بازیکنان باتجربه در این رشته، موثرترین راه‌حل کوتاه‌مدت، استفاده از بازیکنان سطح بالای پنج نفره و انتقال تدریجی آن‌ها به فرمت سه نفره بود. در کنار آن من همیشه بازیکنان جوان‌تر و تخصصی بسکتبال سه نفره را هم به اردوها دعوت می‌کردم تا فضای یادگیری مشترکی ایجاد شود.
 


برای مثال، مهدی شفائی را که به‌طور منظم در تورنمنت‌های سطح بالای سه نفره شرکت می‌کند و سید حسینی را که فینالیست کانورت کاپ است، به اردوها آوردم. در کشورهایی که زیرساخت حرفه‌ای سه نفره ندارند، طبیعی است که بازیکنان در هر دو فرمت بازی کنند. متأسفانه انگیزه‌های مالی بیشتر به سمت پنج نفره متمایل است، حتی برای آن‌هایی که در بسکتبال سه نفره استعداد دارند.

با توجه به اینکه خودتان به کوتاه‌مدت بودن برنامه‌ها اشاره کردید، فکر می‌کنید این گذار از بازیکنان پنج نفره به سه نفره اصلاً امکان‌پذیر بود؟
گذار از بازیکنان پنج نفره به سه نفره در سطح ملی نیازمند ساختار مناسب، برنامه‌ریزی بلندمدت و تعهد سازمانی است. متأسفانه، حتی با حضور من به‌عنوان مربی و مشاور تمام‌وقت، آن سطح از هماهنگی هرگز محقق نشد. اگر در شرایطی که من تمام‌وقت درگیر و فعال بودم این گذار انجام نشد، سخت است باور کنیم که بدون برنامه‌ریزی روشن و رهبری مشخص چنین تحولی اتفاق بیفتد.

در مورد بازیکنان پنج نفره، آیا هرگز این حس را داشتید که با وجود توانایی‌های پایه‌ای بالاتر، آن‌ها هیچ‌وقت واقعاً ذهنیت سه نفره را درک نکردند و این مسئله باعث ناکامی‌شان شد؟
بله، گاهی احساس می‌کردم که برخی بازیکنان پنج نفره نتوانسته‌اند کاملاً ذهنیت سه نفره را درک کنند که سبکی سریع‌تر، فیزیکی‌تر و با نوعی تصمیم‌گیری متفاوت دارد. با این حال، ما بازیکنانی را هم دعوت کردیم که صرفاً در سطح ملی سه نفره بازی می‌کردند و در تمام موارد، حتی درک تاکتیکی آن‌ها پایین‌تر از بازیکنان پنج نفره بود.
این موضوع قابل درک است، چرا که ساختار و سبک رقابت‌های داخلی سه نفره در ایران با استانداردهای بین‌المللی تفاوت زیادی دارد. یکی از اهداف کلیدی کلینیک‌های من این بود که به مربیان و بازیکنان بیاموزم چطور در چارچوب واقعی بسکتبال سه نفره بین‌المللی، تمرین و فکر کنند. متأسفانه کلینیک نهایی که این روند را تکمیل می‌کرد، هیچ‌گاه برگزار نشد.

به نظر شما، طی این مدت تا چه حد توانستید بازیکنان و مربیان ایرانی را توسعه دهید؟
با وجود منابع محدود، معتقدم پیشرفت‌های معناداری داشتیم. من کمک کردم تا یک گروه اصلی از بازیکنان شکل بگیرد که اکنون درک بهتری از الزامات تاکتیکی و فیزیکی بسکتبال سه نفره دارند. با این حال برای رشد واقعی، آن‌ها نیاز به تداوم تمرینات و حضور مداوم در سطوح بالای رقابتی داشتند.
 


من همچنین آماده بودم که برنامه‌ی صدور گواهی مربی‌گری را نهایی کنم و یک کلینیک کامل همراه با آزمون نهایی طراحی کرده بودم؛ اما با وجود اینکه بیش از یک ماه در دسترس بودم و هیچ فعالیتی برنامه‌ریزی نشده بود، این طرح ادامه پیدا نکرد.

طی این مدت چند مربی متخصص در بسکتبال سه نفره آموزش داده شدند؟ لطفاً چند نفر از آن‌ها را نام ببرید.
من چندین کلینیک و کارگاه آموزشی برگزار کردم؛ اما برنامه‌ها هیچ‌گاه به‌صورت کامل اجرا نشد. در میان افرادی که با آن‌ها همکاری نزدیک داشتم، سحر نجفی و محمد سیستانی به‌عنوان مربیان آینده‌دار بسکتبال سه نفره به چشم می‌آیند. سیستانی به‌خوبی سیستم را درک کرد و به استانداردهای بین‌المللی مسلط شد.

بعد از مدتی حضور در ایران، شما فقط از یک مربی با استاندارد جهانی نام می‌برید؛ فکر نمی‌کنید این خیلی کم است؟
متأسفانه ایران در حال حاضر بسیار دور از استانداردهای جاری بسکتبال سه نفره‌ی دنیا است. بنابراین بله، قطعاً یک مربی کافی نیست؛ اما صادقانه بگویم، اگر مربیان بیشتری وجود داشتند، من شگفت‌زده می‌شدم. دسترسی نداشتن به تورنمنت‌های بین‌المللی، لیگ‌های حرفه‌ای و آموزش‌های سطح بالای مربیگری، توسعه‌ی چند مربی در سطح جهانی را بسیار دشوار می‌کند، آن هم بدون داشتن یک سیستم مناسب.

نظر شما درباره بسکتبال زنان چیست؟ به نظر شما بزرگ‌ترین مشکل ما در این بخش کجاست؟
در بسکتبال زنان استعداد انکارناپذیری وجود دارد؛ اما رشد آن با موانع ساختاری و چالش‌های اجتماعی مواجه است. نبود سرمایه‌گذاری کافی و دسترسی محدود به رقابت‌های بین‌المللی، مسیر پیشرفت را دشوار کرده است. بدون حمایت هدفمند، این استعدادها بدون استفاده خواهند ماند.

به نظر شما آینده‌ی بسکتبال سه نفره‌ی ایران چطور خواهد بود؟
ایران بازیکنان بااستعدادی دارد؛ اما استعداد به‌تنهایی کافی نیست. بدون زیرساخت، رهبری مؤثر و سرمایه‌گذاری، رشد این رشته محدود خواهد ماند. امیدوارم کارهایی که انجام دادم، پایه‌گذاری برای آینده باشد؛ اما پیشرفت واقعی نیازمند تعهد و پیگیری است. هر سال، قوانین فیبا در حال تغییر و پیچیده‌تر شدن هستند، و این موضوع باعث می‌شود که فدراسیون‌های بدون برنامه و سازماندهی نتوانند در سطح بالا رقابت کنند.
 


روند قطع همکاری با فدراسیون ایران چطور بود؟
من بارها تلاش کردم که با رویکردی سازنده وارد عمل شوم و راهکارهای بلندمدت ارائه دادم. متأسفانه، بیشتر این پیشنهادها با بی‌توجهی یا وعده‌های مبهم روبه‌رو شدند. در نهایت، برای حفظ استانداردهای حرفه‌ای و سلامت شخصی‌ام، تصمیم به کناره گیری گرفتم.

اگر به گذشته برگردید، کدام‌یک از تصمیمات خود را تغییر می‌دادید؟
اگر به گذشته بازمی‌گشتم، حتماً بر شفافیت بیشتر در مفاد قرارداد پافشاری می‌کردم و بدون پشتیبانی لجستیکی مناسب، همکاری را آغاز نمی‌کردم. پذیرفتن آن شرایط باعث شد که ادامه‌ی کار به‌لحاظ حرفه‌ای ممکن نباشد.

برنامه‌های بعدی شما چیست؟
می‌خواهم همچنان به فدراسیون‌ها و برنامه‌های بین المللی در زمینه‌ی تقویت ساختارهای بسکتبال سه نفره کمک کنم. در حال حاضر چند پیشنهاد را بررسی می‌کنم و آماده‌ام با سازمان‌هایی همکاری کنم که چشم‌انداز من را درک کرده و از آن حمایت کنند.
 
منبع عکس ها: فدراسیون بسکتبال ایران

بازگشت به صفحه اخبار