پیامهای مختلفی بعد از اعلام اسامی داشتم که علت چه بوده است؟ آیا مصدومیت یا مسائل فنی بوده؟ واقعیت این است که یک سری ملاکهایی مطرح شده که برایم قابل پذیرش نیست. حالا با تمام احترامی که برای همه هم تیمیهای خود و مربیان تیم ملی قائلم، میخواهم حرفهایی بزنم و به مسائلی اشاره کنم؛ ولی جسارت به بازیکن و مربی ملی نیست.
در همان ابتدا گفتند که یکی از ملاکهای انتخاب، حضور در تمرینات و اردوهای تیم ملی است و حتی گفتند ممکن است یک لژیونر به قدری خوب باشد که هفته آخر به اردوها اضافه شود. من متوجه نمیشوم که چطور یک بازیکن میتواند در اردوی اول باشد و اردوی دوم نباشد یا سه بازیکن کلا در اردوی اول و دوم حضور نداشته باشند و اسم آنها برای اردوی بعد اعلام شود. اگر حضور در تمرینات، ملاک انتخاب شدن بوده که این تمرینات کامل نبوده و حساب نمیشود.
الان در فصل تعطیلی مسابقات قرار داریم. ممکن است بازیکنی یک سری تمرینات خود را زودتر شروع کرده باشد. کادرفنی از کجا متوجه میشود بازیکنی که در تمرینات حضور ندارد، در زمان بازگشت در اوج قرار دارد یا نه؟ آیا این بازیکنان تمرین دارند یا نه؟ چرا این شرایط در اختیار من قرار نگرفت که از امکانات ملی و تجربیات مربیان ملی استفاده کنم و باتجربهتر شوم.
این را میفهمم که وقتی تعداد بازیکنان زیاد باشد، در نهایت ۱۲ نفر انتخاب میشوند. هر چقدر به اردوهای آخر نزدیک میشویم، ملاکهای انتخاب ریزتر میشود.
خدا را شکر مسابقات لیگ برتر به صورت لایو پخش میشد و آمار در دسترس بود. اگر ملاک انتخاب لیگ برتر باشد که من در اکثر بازیها جزو نفرات برتر بودم. از یک مربی دلیل خط خوردنم را سؤال کردم که گفت یکی از مهمترین دلایل، دفاع ضعیفترم نسبت به هم پستیها بود، در صورتی که فصل ۹۷-۹۸ در میان کاندیداهای بهترین مدافع فصل بودم. مگر ممکن است بازیکنی که ویژگی اصلیاش دفاع بوده و از میان این همه بازیکن کاندیدای بهترین مدافع فصل شده است، در این مدت انقدر در این شاخص ضعیف شده باشد که حتی نتواند محک بخورد؟ من همیشه سعی کردم یک سری ویژگیهای بازی را نگه داشته و تقویت کنم. همچنین روی ضعفهای خود کار کنم.
موضوع دیگر این بود که میگفتند بعضی بازیکنان در برنامههای خود، تمرینات خصوصی بسکتبال دارند. من از روزی که لیگ تمام شد، بلافاصله اردوی ملی سه نفره دعوت شدم و هر جا که اردوها تمام میشد، تمرینات خصوصی بسکتبال و بدنسازی داشتم، بنابراین چنین بحثی هم نمیتواند ملاک باشد.
سه سال قبل که به اردوی تیم ملی دعوت شدم، حرف این بود که تیم تو در میان تیمهای مقامدار نیست. من هم حق دادم و گفتم شاید خیلی برایشان مهم است. من با خود گفتم که باید انقدر تلاش کنم تا جزء تیمهای اول لیگ باشم. تیمهایم در هر دو لیگ گذشته مقام آوردند؛ اما مثل اینکه ملاکها متغیر است. چطور میشود که تعداد بازیکن دعوت شده از تیمهای چهارم و پنجم بیشتر از تیم سوم است؟ پس تلاش، انگیزه و هدفگذاری برای به دست آوردن مقام در کشور چه میشود؟
به من گفتند که زمان بازی خیلی برای خوب بودن یا نبودن بازیکن ملاک نیست. من یک بسکتبالیستم و میدانم که زمان بازی، نشان دهندهٔ مفید، در اختیار بودن و کارایی یک بازیکن برای تیم است. پس کسی که ۳۰ دقیقه بازی میکند، قطعا مفید و در اختیار است.
قطعا حق هر مربی است بازیکنی را انتخاب کند که بیحاشیه باشد، هم تیمیها را حمایت کند، تا ثانیهٔ آخر بجنگد و در اختیار تیم باشد. اگر سایرین در حقم کم لطفی نکنند، این ویژگیهایی بوده که من در تمرینات و آمارها نشان دادم. خیلی خوشحالم که جامعهٔ بسکتبال به طور کامل من را میشناسند. من نه بازیکن سفارشیام و نه به تیم ملی تحمیل شدهام، فقط به خاطر تواناییها و مهارتهایی که داشتم، دعوت شدم؛ ولی جزء نفرات اضافه تیم ملی نبودم و این را ناحق میدانم.
طبق صحبتهایی که شد، احساس کردم که با توجه به مسائل پیش آمده، ممکن است به عنوان بازیکن یازدهم و دوازدهم به من نگاه کنند که تشخیص داده شده من حضور نداشته باشم و خط خوردم. این در صورتی است که تمام آمار و ارقام نشان دهندهٔ کارایی و تاثیرگذاری مفید در لیگ بوده و متأسفانه دیده نشده است.
این موضوع حالا باعث نمیشود که نا امید شوم و به تلاشم ادامه میدهم. خوشحالم بدون توجه به اینکه گویا لیست از قبل آماده بوده؛ خودم را در تمرینات آماده کرده و جلو رفتم. من هدفهای خیلی بزرگتری دارم و خوشحالم که انقدر بازخوردهای خوبی از این موضوع گرفتم. خیلی به من انرژی دادند؛ ولی در کل تلاشهایی که میکنیم، انقدری که باید دیده نمیشود.
از جامعه بسکتبال خیلی ممنونم که من را انقدر حمایت کردند. به عنوان یک بازیکن آزادانه حق صحبت دارم. دوست داشتم که بدون هیچ جسارت و اهانتی به اطرافیان با توجه به تلاشهایی که کرده بودم، این حرفها را در میان بگذارم.