پایگاه خبری 3 ثانیه، اخبار بسکتبال - اخبار: عسگرنیا: اطلاع ندادن به یک مربی از روی ادب است؟




فرشته سیفی ناجی
بخش:
تریبون
تاریخ انتشار:
1403/03/17 00:40
عسگرنیا: اطلاع ندادن به یک مربی از روی ادب است؟


عسگرنیا: اطلاع ندادن به یک مربی از روی ادب است؟

سرمربی سابق تیم ملی بسکتبال جوانان دختر با توضیح اینکه چطور به عنوان سرمربی تیم ملی جوانان انتخاب شده، سپس از او پروپوزال خواسته‌اند و بعد از تغییر مربی، نتیجه را ماه‌ها به او اطلاع نداده‌اند، به لقمان حکیم اشاره کرد و گفت: «ادب از که آموختی؟ از بی‌ادبان».

به گزارش ۳ ثانیه؛ صحبت‌های چند روز قبل فریده هادوی مدیر تیم‌های ملی بسکتبال زنان درباره ادب بازیکنان واکنش‌های زیادی داشت. ندا عسگرنیا در بخش تریبون ۳ ثانیه به رفتاری که با خود او شده اشاره کرد و گفت: ۳۴ سال زندگی من به بسکتبال گذاشته است و الان اگر حرفی می‌زنم، دنبال باندبازی نیستم. متاسفانه هیچ وقت در هیچ باندی نبوده‌ام. اگر بودم که شرایطم بهتر بود.

او با اشاره به صحبت از ادب و احترام در مصاحبهٔ اخیر مدیر تیم‌های ملی بسکتبال زنان گفت: لقمان حکیم چه خوب گفته است: ادب از که آموختی؟ از بی‌ادبان. این را با تمام وجود می‌گویم، چون صحبت از بی‌ادبی بازیکن عزیزمان شده است.

عسگرنیا در همین مورد خواست برخوردی را که با خود او در تیم ملی جوانان شده است، بازگو کند: در تیم ملی جوانان ۱۴۰۱ حدود چهار پنج ماه خالصانه با عزیزان دیگر وقت صرف استعدادیابی و پیدا کردن بازیکنان کرده بودیم. تمرینات خود را مرتب انجام داده و قرار بود مرداد آن سال مسابقات باشد؛ اما ۴۵ روز قبل مشخص شد که اعزام نداریم، چون اعلام آمادگی نکرده بودیم. فدراسیون هم می‌گفت که مقصر فدراسیون قبلی بود.

او با اشاره به اینکه بعد از آن به عنوان سرمربی تیم ملی بزرگسالان معرفی شد و ماجراهای مربوط به این مدت را بعدها بازگو می‌کند، در مورد تیم جوانان این دوره ادامه داد: دی ۱۴۰۲ خانم هادوی مدیر تیم‌های ملی تماس گرفتند و من تاکید کردم که فقط به عنوان سرمربی می‌آیم. ایشان هم عنوان سرمربی را گفتند که باعث افتخارم است. در آن جلسه به عنوان سرمربی تیم جوانان شرکت کردم. برنامه مشخص شده بود که از چه تاریخی استعدادیابی انجام شده و شرح وظایف هر کسی که وارد می‌شود، چه باشد. ۱۰ روز بعد خانم هادوی با من تماس گرفت که «ندا جان براساس خرد جمعی تصمیم بر این شده که پنج نفر مورد تایید کمیته فنی، پروپوزال بدهند.»
 
سرمربی را تعیین کردند و بعد پروپوزال خواستند

عسگرنیا افزود: اول سرمربی را به جلسه دعوت می‌کنند، برنامه ریزی انجام شده و بعد دوباره از پنج نفر پروپوزال می‌خواهند؟ اینجا چقدر ادب رعایت شده است؟ من دوست دارم که بی‌ادبی و ادب را برای من در یک جمله تعریف کنند. کرامت و حیثیت یک مربی با سال‌ها کار کردن خالصانه در بسکتبال شامل بحث ادب هست یا نه؟ پروپوزال خواستن و تشکیل کمیته فنی مشکلی ندارد؛ ولی این باید قبل از انتخاب سرمربی باشد. ضمن اینکه عنوان کردند که براساس پروپوزال‌هایی که داده می‌شود، مشخص خواهد شد که چه کسی سرمربی و چه کسی مربی شود.
 


او با تاکید بر اینکه پروپوزال یکسان دادن برای تعیین سرمربی و مربی تیم را مضحک می‌دانست، گفت: من باز هم پروپوزال را خدمت ایشان فرستادم. دو سه هفته بعد اولین اردو تشکیل شده بود، دیدم خبری نشده است. بعد جلسه‌ای با آقای داوری رئیس فدراسیون داشتیم. در آن جلسه یک سری مسائل را مطرح کردند و احساس کردم که دلشان می‌خواهد خانم النی (مربی یونانی تیم ملی بزرگسالان) سرمربی باشد. ایشان هم گفتند که نیم نگاهی دارند. من چون با روش النی آشنایی دارم، گفتم که اگر صرفا ایشان باشد، صد در صد همکاری می‌کنم.

عسگرنیا افزود: باز به بحث ادب برگردیم. دقیقا در همان روز جلسه گفتند که تا اواخر بهمن وضعیت خانم النی در لیگ خودشان مشخص می‌شود و ما طبق آن اطلاع می‌دهیم. شاید ترجیح بدهد که مدیرفنی تیم (جوانان) باشد و شما حتما سرمربی می‌شوید. در نهایت اصلا اطلاعی ندادند که مربی عوض شده است. این ادب است؟ بعد از یک بازیکن با صرفا تجربهٔ بازیگری چه انتظاری می‌رود؟ در حالی که از دید من کار شادی عبدالوند بی‌ادبی نبوده و برای نرفتن به اردو اطلاع هم داده بود.

داشتن اخلاقیات، احمقانه‌ترین کار یک مربی است!
مربی بسکتبال زنان با اشاره به شعر «واعظان کین جلوه در محراب و منبر می‌کنند چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند» گفت: من ندا عسگرنیا با صراحت می‌گویم که ادب در جامعهٔ امروز بسکتبال ما گم شده است. برخورد با کارهای مختلف ادب دارد. خواهش می‌کنم کسانی دم از ادب بزنند که حداقل تاریخچه‌ای که می‌گویند موجه باشد. در تمام سال‌های بازی و مربیگری من کسی پیدا نمی‌شود که بگوید نسبت به این کار بی‌ادبی کرد. همیشه رعایت اصول اخلاقی را کرده‌ام. متاسفانه در کمال کم لطفی هیچ اطلاعی (درباره انتخاب سرمربی تیم جوانان) به من داده نشد و جسته گریخته از شبکه‌های اجتماعی و راه‌های دیگر می‌شنیدم که کادر تیم ملی جوانان بسته شده است. حتی اگر تصمیم در دقیقه ۹۰ عوض شده باشد، باید بگویند که خانم تشکر می‌کنیم و سیاست کاری ما این بوده است که ایکس و ایگرگ باشند.
 


عسگرنیا افزود: نمی‌دانم کی بسکتبال ما می‌خواهد قشنگ شود؟ آنچه به من بعد از سال‌ها بودن در بسکتبال ثابت شده است، این بوده که اتفاقا داشتن اخلاقیات، احمقانه‌ترین کاری است که یک مربی می‌تواند انجام دهد. هر چه «پاچه ورمالیده‌تر» باشی، بهتر است. هر چند من رسالت وجودی خودم براساس اخلاقیات را نمی‌توانم تغییر دهم. همیشه سعی کرده‌ام که کارم معرف خودم باشد. معنایش این نیست که هر کسی کرامت و نجابت دارد یا سوادش را به رخ نمی‌کشد، تعبیر دیگری شود.

از حضور النی استقبال می‌کنم
او با درست دانستن انتخاب النی کاپوجیانی به عنوان سرمربی تیم ملی جوانان گفت: من با توجه به اینکه مطمئنا تجربهٔ النی به دلیل باز بودن کشورشان بیشتر است، از حضور ایشان استقبال می‌کنم. تنها مورد این است که تا امروز یعنی اواسط خرداد تماسی با من در رابطه با تیم جوانان گرفته نشده و نتیجه گیری را به من اطلاع ندادند. این اوج بی‌ادبی است. حالا هم فقط درباره ندا عسگرنیا صحبت می‌کنم و درباره انتخاب هیچ بزرگوار دیگری حرف نمی‌زنم. نمی‌خواهم از کسی گله کنم. جایگاه ندا عسگرنیا در بسکتبال شناخته شده است و با این بی‌ادبی‌ها و بی‌احترامی‌ها خدشه دار نمی‌شود. هیچ انسانی نمی‌تواند بگوید که من کامل هستم و من هم هیچوقت نمی‌توانم مدعی باشم که کامل هستم؛ ولی در سطح توان ایران، تلاش حقیقی خود را انجام دادم.

مربی سابق تیم لیگ برتری نارسینا ادامه داد: حالا قصد جانبداری از کسی را ندارم. وقتی حرفی صادقانه باشد، باید به آن احترام گذاشت. وقتی بازیکنی صادقانه مشکلش را مطرح کرد، باید به او احترام گذاشت. خیلی جالب است که از کلیده واژه‌هایی استفاده می‌کنند، مثل اینکه بازیکن ۱۸ ساله امتحان دارد و اجازه گرفته است. او مجبور به اجازه گرفتن است. آن بازیکنی که به بلوغ رسیده، ناخودآگاه توقعاتی دارد و باید احترام حقیقی به او گذاشت. کمیته فنی برای بازیکن ادله بیاورد که اهدافی داریم و بازی شما به اهداف ما نمی‌خورد. آن بازیکن حتی اگر ناراحت شود، با خود می‌گوید که برایم دلیل آورده‌اند.

عسگرنیا تاکید کرد: من آدم رو در رو هستم و واقعا به دنیای مجازی علاقه‌ای ندارم. متاسفانه جامعه‌ای که عاشقانه دوست دارم، من را مجبور کرد که از دنیای حقیقی به مجازی پناه ببرم. اگر حتی تلفنی ارتباطی برقرار می‌شد، سراغ دنیای مجازی نمی‌آمدم. امان از روزی که اقلیم بی‌کس و کار باشد. برای من از ادب و احترام حرف نزنند. نمی‌دانم برای نسل جوانتر خود بگریم یا بخندم که هر نفری را باید پیشکسوت دانست. نظرم این است که پیشکسوت مقام دارد. خیلی دلم از این می‌سوزد که روحیهٔ پهلوانی در ایران به صفر رسیده و ورزش ما انقدر تلخی دارد. باز هم یک جاهایی شیرین مانده و من به این جامعهٔ شیرین اعتقاد دارم که بر تلخی غالب باشند.

بازگشت به صفحه اخبار